به گزارش مشرق ، فساد ستیزی، دارای قدرت ادبیاتسازی است که به گفتمان منجر میشود و میتواند ظرفیتهای اجتماعی امت حزبالله را بسیج کند. بخش مهمی از ادبیات عدالتخواهی و همین عبارت جبهه فرهنگی و نگاه جبههای که به فرهنگ و دین هست و مسأله توزیع و تبیین نگاه فرصتمحور در انقلاب در مقابل نگاه تهدیدمحور و بهویژه معرفی طبقه حزباللهیها ساخته و پرداخته او است که شکلدهنده بخش مهمی از فضای فرهنگی امت حزبالله است. سخن از آقای وحید جلیلی است کسی که کم مینویسد اما جریانساز است.
از پایهگذاران جنبش عدالتخواهی است، جنبشی که تشکل الگوی خود را تفکر و منش بنیانگذار انقلاب آیتالله خمینی؟ره؟ و مقام معظم رهبری جمهوری اسلامی و اصول انقلاب اسلامی میدانست. شکلگیری جریان جنبش عدالتخواه از به هم پیوستن حلقهها وگروهها و جمعهای پراکنده همفکر و منتقد به وضع موجود بوده است برخی حلقههای فکری، دانشجویی نقشی مهم در شکلگیری این جریان داشتند. جلسات هفتگی آقای حیدر رحیمپور، کارگاه نویسندگی آقای وحید جلیلی در مشهد(مجمع تبشیر) و تهران (مجمع حزبالله) از جمله این جمعهاست.
بعد از پیام رهبری در سال۸۱ حلقههای دانشجویی مختلف همدیگر را از طریق محصولات و جلساتی که پیش از این شکل گرفته بود، یافتند و در انسجام و ارتباط با یکدیگر تلاش کردند . بعضی نشریات دانشجویی و برخی نشریات بیرون دانشگاهی مانند سوره و ابرار در دوره وحید جلیلی و .... به جمع شدن این حلقهها کمک کردند. بعضی اساتید به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مثل آقایان وحید جلیلی، حسن و حیدر رحیمپورازغدی، محمدصادق کوشکی و سیدعباس نبوی، سعید قاسمی، سلیمینمین، ابراهیم فیاض، مسعود دهنمکی و… در گفتمانسازی برای این حلقهها مؤثر واقع شدند.
فقر، دفاع از مستضعفین و اقشار ضعیف، معضلات اجتماعی، فسادهای اداری و اقتصادی در ارکان حکومتی، حرکتهای ضدامپریالیست و دفاع از نهضتهای آزادیبخش و مسائل و برنامههای اقتصادی از جمله سرفصل مواردی بوده که جنبش عدالتخواه به آنها اهتمام داشت.
بیشتر بخوانید:
اهدافش عدالتخواهی، انتقاد و مطالبهگری از مسوولان و نهادها و توجه به مشکلات و معضلات سیاسی و اجتماعی بود اما در اول آذرماه امسال تشکل «آرمان» که انشعابی از این جنبش است که در انتخابات شورای مرکزی جنبش عدالتخواه در شهریورماه سال جاری رأی نیاورده بودند، نامهای به امضای آقای کیوان سلیمانی، دبیر مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران منتشر کرد که در آن با لحنی نامناسب از رهبر انقلاب دعوت میکند تا به مناسبت روز دانشجو (۱۶ آذر) در دانشگاه تهران حاضر شوند و تا آنچه بهزعمشان «پاسخگوییاست» به سوالات آنها پاسخ دهند.
واکنشها به این نامه اما بسیار گسترده بود، بسیاری از اعضای جنبش عدالتخواهی از این نامه اعلام برائت کردند و اعتراضها تا جایی پیش رفت که تشکل آرمان مجبور به انتشار بیانیهای در توضیح آن شدند. «مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران» در بیانیه خود از جمله نوشت: «بدفهمی و نافهمیهای عمدی و غیرعمدی صورت گرفته از این دعوت توسط جریانات انقلابینما، غیرانقلابی، ضدانقلاب و حتی انقلابی در جهت به حاشیه راندن نفس موضوع و ابعاد مثبت آن بوده است.»
در این میان اما آقای رضا هادیزاده یکی از مسوولان اسبق جامعه اسلامی مهندسان در اینستاگرام خود از پیگیریهایی درباره تشکل آرمان و پشت پرده این نامه خبر داد و گفت که از بچههای شورای دانشجویی عدالتخواه تهران پیگیری کرده و سلیمانی بدون رأیگیری از اعضا و خلاف اساسنامه این نامه را زده و آنها هم از رسانهها فهمیدند.
لحن نامطلوب این نامه که نارضایتی بسیاری را به همراه داشت، نشان میدهد که تشکل نگارنده این نامه همان تشکلی نیست که هدفش عدالتخواهی بود بهگونهای که وحید جلیلی از پایهگذاران این جنبش با ویرایش سخنانش در ششمین نشست سراسری جنبش عدالتخواهی ( که زمستان 95 برگزار شده بود) با انتقاد از فساد در فسادستیزی، راه و روش صحیح مطالبه عدالتخواهی را بیان میکند. در ادامه این گزارش مروری داریم بر این سخنان وحید جلیلی.
عدالتخواهی ظالمانه
او در جمع اعضای جنبش عدالتخواه با اشاره به عدالتخواهی ظالمانه میگوید: « یک نکته مهم در عدالتخواهی تناسب جرم و مجازات است.اگـــر این تناســـب رعایت نشـــود خـــودش بـــیعدالتی اســـت.»
جلیل توضیح میدهد: «امر بـــه معروف و نهـــی از منکر؛ مراتـــب دارد. در مواجهـــه با منکر اگر ابتدا ســـراغ مرحلـــه آخر یا ســـراغ مرحله دوم رفتـــی بیعدالتی کردی و خودت مســـتحق تذکر و توبیخی!»
او اعتقاد دارد: « اگر لیبرال باشـــید، سوسیالیســـت باشـــید، حزباللهی باشـــید، هر مبنا و تعریفی که از مفهوم عدالت داشـــته باشـــید صرفاً با حـــرف زدن از تمناهـــا و آرزوها چیزی محقق نمیشود؛ کار و زحمت لازم است. یـــک عـــده وقتـــی که بـــا چالشهـــا و لـــوازم تحقق عدالـــت مواجـــه شـــدند و آمادگی روحی و حوصله انقلابی برای اســـتقامت در مســـیر نداشـــتند با امـــام؟ره؟ و ولایت فقیه زاویه پیـــدا کردند.»
او میگوید: « بعضـــی آدمهـــا و جمعهایی که ابتـــدا میگفتند عدالت هدف اســـت و تند و تیز هم بودند در طول ســـه چهار دههای که گذشـــته، کمکـــم فاصله گرفتند. اتفاقاً یـــک بخـــش آنهـــا هـــم بچههای جنبـــش دانشـــجویی بودنـــد. ا گـــر امـــروز سرنوشـــت بعضـــی از آدمهـــای تنـــد دفتـــر تحکیـــم دهـــه شـــصت و هفتـــاد را، نگاه بکنیـــد، خیلـــی عبرتآمـــوز اســـت.»
او با طرح این پرسش که چـــرا باید از موضع دین بـــه دنبال عدالت برویم؟ تأکید میکند: «عدالـــت مفهومی فرادینی اســـت. چرا ما بایـــد در منظومه امامت و ولایت یا در بســـتر جمهوریاســـلامی وارد عدالتخواهـــی بشـــویم؟ ا گـــر ما بـــا نقائص و مشـــکلات جدی در تحقـــق عدالت در جامعـــه خودمـــان مواجـــه هســـتیم، به خاطـــر این اســـت که بـــا مبانی نادرســـت و از مبـــادی اشـــتباه و نقطـــه عزیمتهـــای غلطی شـــروع کردیـــم. اصلاً چرا از اســـلام، طلـــب عدالت بکنیـــم؟ میتوانیم با یـــک نگاه فرا گیرتـــری برای عدالت ســـربازگیری بکنیـــم و ... و اشـــتباه مـــا در مبانـــی و مبادی اســـت.»
مبارزه راحتطلبانه!
او در بخش دیگر از سخنان خود با انتقاد از «مبارزه راحـــتطلبانه» میگوید: «امـــام(ره) فرمود «مبـــارزه با راحتطلبـــی جمع نمیشود.» یعنی مبـــارزه منهـــای پیگیـــری، منهای اســـتقامت، منهـــای صبر، منهای تـــلاش و مســـتمر! اینها را کـــه از مبـــارزه بگیـــری؛ میماند خودنمایی و عقدهگشـــایی با چندتـــا بـــد و بیـــراه، چند تا جیـــغ بنفش و ادعاهـــای گزاف.
جلیلی در ادامه با اشاره به تلاشهای گروهی برای تحقق عدالت و اینکه بعداً از این تلاش مأیوس میشوند و میگویند چرا با وجود تلاشهایی که انجام دادیم عدالت محقق نشد، توضیح میدهد: «بـــه نظـــرم این یک جـــواب خیلی سادهای دارد. آن هم این اســـت که آقـــای برادری یـــا گروهی یـــا جریانی که میگویید: « مـــا این حرف را زدیم، پس چرا محقق نشـــده؟» دلیـــل خیلـــی سادهاش ایـــن اســـت کـــه متأســـفانه شـــما و مـــا و مجموعـــه نظـــام و ســـاختارهای حکومتـــی و دولتی هیچیک هنوز به مقام خدایی نرســـیدهایم! چون فقط خداســـت که وقتـــی اراده میکند: «قـــال له کن فیکون» میگوید و میشود.» او تأکید کرد: باید یک مســـیری و یک راهی طی بشـــود، صرفاً گذشـــت زمـــان کفایت نمیکند، ا گر چه ماهها و ســـالها از مقصد حـــرف بزنیم.»
عدالت را چگونه مطالبه کنیم
او در ادامه از روش پیگیری و مطالبه عدالت توسط گروهها گفت. او اعتقاد دارد: «مـــا جنبـــش عدالتخـــواه دانشـــجویی یـــا کارگـــری یا صنفـــی یا سیاســـی یـــا فرهنگی هســـتیم. «چگونه» مطالبه میکنید؟فقـــط عدالتدان و عدالتخواه هســـتید یا «عدالت راه» هم هســـتید؟ حاضرید برای عدالـــت به اندازه کافـــی قدم بردارید؟»
عدالت راه
جلیلی با تأکید براینکه عدالتخـــواه بایـــد «عدالـــت راه» هـــم باشـــد، تأکید میکند که «باید مســـیر را و مراحلـــش را بـــه رســـمیت بشناسـنــد. اهـــل اقـــدام بـــه معنـــای تـــلاش بـــه انـــدازه کافـــی هـــم باشــنـد. صرفاً بـــه تخیـــل کـــردن یـــا فریـــاد کـــردن هدف، یـــا جـــز ع و فـــز ع از دور بـــودن هـــدف، اکتفـــا نکنـــد.»
او در ادامه میگوید: «امـــروز عمـــده مشـــکل مـــا در زمینـــه تحقـــق عدالت بـــه «حرکـــت و مســـیر» برمیگردد. خیلیهایمان اصلاً تـــوی راه نیســـتیم و اصلاً بـــه راهی معتقـــد نیســـتیم ! معتقد به هلیبـــرن هســـتیم! میگوییم من گوشـــه خوابگاه مینشینم. پاهایـــم را دراز میکنم. تـــوی تلگرامم یک یادداشـــت تلگرامی تند میگذارم. فردا صبح یا اصلاً ده ســـال دیگر؛ باید قوه قضاییه اصلاح شـــده باشـــد. ا گر نشـــده باشـــد، گور بابای جمهوری اســـلامی!»
او یادآور میشود: «مثلاً یک تشـــکل دانشگاهی در فلان شـــهر بیانیه داده، آن دانشگاه هفده هزار تا دانشجو دارد. حتـــی هـــزار نفـــر از دانشـــجویان آن دانشـــگاه اصلاً از بیانیه اینها خبر نشـــدند! گاهـــی حتی صـــد نفر هم مطلع نشدهاند! بعد اینهـــا انتظار دارند که چرا بر اســـاس آن بیانیهای کـــه مـــا دادیم، جامعه اصلاح نشـــده و «کن فیکون» نشـــده و ... .»
جلیلی این را هم به اعضای جنبش متذکر میشود که «آیا خود ما توانستهایم در هر دانشـــگاهی که فعالیت میکنیم، یک درصد بچههای آن دانشـــگاه را جذب بکنیم که حرف ما را قبول بکنند؟ یا بشـــنوند لااقل؟»
فســـاد در آرمانخواهی
او در ادامه این روند مطالبهخواهی از عدالت را فســـاد در فســـادســـتیزی توصیف میکند و میگوید: « بـــه نظـــر مـــن امـــروز در جمهوری اســـلامی یـــک مشـــکل مـــا ایـــن اســـت : فســـاد در آرمانخواهـــی! فســـاد در فســـادســـتیزی . میگوییـــم خدایـــا، مـــا یـــک داد میزنیم و فـــردا جمهوری اســـلامی را پـــر از عدالت میکنی. اگـــر نکنـــی فســـاد سیســـتمی وجـــود دارد! نکنـــی، جمهوری اســـلامی خداحافـــظ! ایـــن هـــم یـــک نـــوع فســـاد اســـت دیگـــر. فســـاد در معامله بـــا خدا.»
جلیلی میافزاید: «حججی کســـی اســـت که از من و شـــما بیشـــتر محرومیتها و فســـادها و تبعیضها را میشناسد. در عمق روســـتاها حضور دارد و تبعیـــض را ومحرومیتها را میبیند و همیـــن حججیها میروند جـــان خودشـــان را ســـرافرازانه در راه همیـــن نظام مقـــدس جمهوری اســـلامی فـــدا میکنند. بعـــد یـــک عـــده اراذل و اوبـــاش برونـــد ســـر کوچـــه پـــس کوچههای فضـــای مجـــازی، شـــروع کنند بـــه فحـــش دادن به جمهوری اســـلامی. به تصریح یا تلویح، بگویند امروز روز عبور از جمهوری اســـلامی اســـت! شـــهدای مدافع حرم میگویند مگـــر از روی جنازه ما رد بشـــوید که بگذاریم از روی جمهوری اســـلامی رد بشـــوید. مگر این نظام آســـان به دســـت آمده اســـت؟ بعد از هزار و چهارصد ســـال.»
معضلی به نام عدالت اجتماعی فردمحـــور
جلیلی با انتقاد از عدالت فردمحور تأکید میکند که «اخیراً یک نـــوع عدالت اجتماعی جالبـــی دارد طراحی میشود: عدالت اجتماعی فردمحـــور. ا گـــر عدالـــت اجتماعـــی اســـت، پـــس اول باید اجتمـــاع اصل باشـــد. آن حرکـــت، آن جریـــان، آن قیـــام فرا گیر به ســـمت قســـط، بایـــد اصل باشـــد. بعد نگاه میکنیم و میبینیم نـــه. ایـــن من هســـتم کـــه اصـــل هســـتم! ا گر حرکـــت جوری طراحـــی بشـــود کـــه فرا گیر بشـــود، « لیقـــوم الناس» بشـــود « من» گم میشوم! عدالت نشود سری توی سرها در آورد !.»
او تأکید میکند: « این افراد مبارزه را با مازوخیســـم و سادیســـم اشتباه گرفتهاند. مشـــکلات شـــخصیتی و روانیشان را ســـعی میکنند با پزهای تئوریـــک و پرخاشهای ژورنالیستی پنهان کنند.» جلیلی در پایان خاطرنشان میکند: ا گـــر مـــا در معامله بـــا ملکـــوت دچار فســـاد نشـــویم، جـــواب میگیریم. وگرنـــه باید مرحلـــه بـــه مرحله همـــان داشتههایمان را هـــم از دســـت بدهیـــم»